نتایج زنده | نتایج فوتبال | لیگ برتر

نتایج زنده | نتایج فوتبال | لیگ برتر

آخرین اخبار ، تصاویر ، اعلام زمان و نتایج بازی های فوتبال و والیبال
نتایج زنده | نتایج فوتبال | لیگ برتر

نتایج زنده | نتایج فوتبال | لیگ برتر

آخرین اخبار ، تصاویر ، اعلام زمان و نتایج بازی های فوتبال و والیبال

مصاحبه فرهاد مجیدی در برنامه نود

متافوتبال :

ستاره سابق استقلال با حضور در 90 اظهارات جالبی مطرح کرد.

                                                                                                                            

عادل فردوسی پور چند بار برای حضور فرهاد مجیدی در برنامه اش تلاش کرد اما وی هر بار به بهانه ای دعوت را رد می کرد تا اینکه این هفته و در سالگرد دربی به یاد ماندنی 69 مجیدی دعوت مجری 90 را پذیرفت.

وی در مصاحبه با فردوسی پور اظهارات جالبی مطرح کرد و مدعی شد که علیرضا جهانبخش را نمی شناسد اما کمی بعد از وی عذرخواهی کرد و با متلک انداختن به دورگه ها گفت: فکر می کردم جزو بازیکنانی است که خارج بازی می کرده و حالا لژیونر محسوب می شود.

اظهارات مجیدی در این مصاحبه را بخوانید:

بیست و سه چهار سال بازی کردم. یک سال است که بازی نمی کنم و دلم تنگ شده است.

تنها هدف من مربیگری است. یکی از دلایلی که زود از فوتبال رفتم این بود که در کلاس مربیگری شرکت کنم. دوره B را در انگلیس گذراندم ولی آنجا برای کلاس A گزینش دارند و خیلی سخت بود. در تلاش هستم در اسپانیا یا پرتغال این کلاس را بگذرانم.

یکی از دوستانم با مدیر باشگاه اسپانیول دوست بود. برای آکادمی فوتبال این باشگاه قرارداد همکاری امضا کردیم و قرار شد بازیکنانی که در خاورمیانه شرایطش را دارند به این باشگاه بفرستیم تا سه ماه آموزش ببینند.

گل به پرسپولیس در دربی 69 را بیشتر دوست دارم. دربی برای طرفداراهای ما و پرسپولیس مهم است و بازیکنی که بتواند گل سه امتیازی بزند طبعا به یاد ماندنی می شود.

پدر من استقلالی سرسخت بود. خانواده ما استقلالی بودند و به خاطر دایی هایم استقلالی شدم. هیچوقت نگفتم استقلالی ها رخصت می‌روم پرسپولیس. هرگز همچین حرفی نزدم.

عابدینی مدیرعامل وقت پرسپولیس یک بار با من صحبت کرد ولی اصلا فکرش را هم نمی کردم. روزنامه ها درباره شما(فردوسی پور) هم زیاد می نویسند. فرزاد هم شدیدا استقلالی بود.

خانواده من راضی نبودند که ما فوتبال بازی کنیم. پنهانی به تمرین می رفتیم. زمین ما اطراف میدان فاطمی بود و همبازی هایم نیز محمدرضا طهماسبی و علی آذری بودند که موتور براوو داشتند اما ما را سوار نمی کردند و مجبور بودیم پیاده برویم و بقیه مسیر را نیز با اتوبوس های شرکت واحد.

مادرم آنالیزور خوبی است. همیشه بازی هایم را تحلیل می کرد. موفقیت های اخیرم را مدیون دعاهای پدر و مادرم هستم.

برادرم فرزاد برای کلاس های مربیگری عازم امارات می شود.

آرشیوی از گل هایی که زدم ندارم. مشت کردن دستها و بوسیدنش پس از گلزنی نشانه بوسیدن دو فرزندم بود.

همیشه دوست داشتم در تیم ملی بازی کنم ولی دعوت نمی شدم. مردم خوب می دانند. گاهی رابطه جای ضابطه را می گیرد. بهترین بازیکن خارجی امارات شدم ولی دعوت نمی شدم ولی برای ملی پوش شدن هیچوقت متوصل به کسی نشدم. زیاد به من میدان ندادند و هرگز اعتراضی هم نداشتم.

دوست داشتم در اروپا بازی کنم اما بازیکن استقلال بودم و همه چیز دست من نبود. سال اول در اتریش بودم و سال دوم برای تمدید قرارداد مسائلی پیش آمد که باشگاه راغب نبود. پیشنهاد خوبی از امارات امد و به الوصل رفتم.

حضور در تیم های عربی برای سال های آخر بازیکنان مناسب است اما در سن کم نه. من زود رفتم لیگ عربی. آن موقع تجربه امروز را نداشتم. اتریش بازیکن تیم ملی بودم ولی آماتور بودم و طرز فکرم مثل امروز نبود که حرفه ای تصمیم بگیرم.

دایی و مهدوی کیا از تیم ملی به اروپا رفتند اما من از باشگاه رفتم.

علیرضا جهانبخش را نمی شناسم! جام جهانی را ندیدم.(مجیدی دقایقی بعد از جهانبخش عذرخواهی کرد)

خطاب به فردوسی پور: نباید به روزنامه ها استناد کرد. پدر شما در امارات به خود من گفت که عادل با برادرش به استادیوم می رفت تا پرسپولیس را تشویق کند. اخیرا روزنامه ها نوشتند که سالی 500 میلیون تومان درآمد دارید.(فردوسی پور تکذیب کرد) چرا برای شما کذب است و برای من صحت دارد؟

در مورد گلی که برای الوصل زدم و تصویر یک شیخ عرب را نشان دادم باید بگویم که تولد او بود و باشگاه از ما خواست هر کسی گل زد تصویرش را نشان دهد. آن لباس زیر لباس همه بازیکنان بود. نمی‌دانستم جند سال بعد این همه رویش مانور می شود. از نظر من کاشته ای که در آن بازی زدم تصویر بهتری بود. من با پرچم ایران در قهرمانی الغرافه شرکت کردم ولی طبیعی است که شما نشان ندهید.(دقایقی بعد این تصویر نشان داده شد)

زمان مرحوم حجازی به استقلال برگشتم. سالی که قلعه نویی آمد سال خوبی برای من نبود. وقتی مرفاوی و مظلومی آمدند بهترین سالهای فوتبال من در استقلال رقم خورد.

در کودکی با برادرم در خانه فوتبال بازی می کردیم. همزمان گزارش هم می کردم و شادی های پس از گل نیز داشت. من عاشق نامجومطلق بودم و فرزاد عاشق شاهین بیانی.

گل زدن برای استقلال لذت بخش بود خصوصا سالهای اخیر که خیلی از من حمایت کردند.

سال 52 پرسپولیس 6 گل زد و این عدد را سالها به ما نشان می دادند. ما هم با 4 برد متوالی این عدد را نشان می دهیم. رجز خانی همیشه بوده امیدوارم به توهین نکشد.

مجتبی جباری طوری پاس می داد که رویمان نمی شد پاس هایش را گل نکنیم!

دوست داشتم با قهرمانی استقلال در آسیا خداحافظی کنم که میسر نشد. سال آخر تیم کاملی داشتیم.

همیشه از من می پرسند چرا رفتم از استقلال و خداحافظی کردم. ما فقط ورزش نمی کنیم. باید خود را مدیریت کنیم. یک روز از یک مدیر موفق پرسیدم واژه استعفا را چطور تعریف می‌کنید. گفت در جامعه ما کلمه فراموش شده است. آنقدر می مانیم تا کار خراب شود. من اصول حرفه ای گری را انتخاب کردم. فضایی که نمی شد در آن کار کنم را ترک کردم تا سوهان روح کسی نشوم. هم زمانی که به قطر رفتم و هم زمانی که از فوتبال خداحافظی کردم این حس را داشتم. زمانی با حضورم کمک کردم و بعد احساس کردم با رفتنم می توانم کمک کنم. ترجیح دادم بروم و تنها گزینه من بود. دوست نداشتم برای تیمم حاشیه سازی کنم.

هرگز درباره دخترم(تیام) صحبت نکردم و او بهانه رفتن من نبود. برخی اشتباهات خود را به افراد دیگر مرتبط می کنند. اصلا صحبت مشکلات خانوادگی نبود و حرفی نزدم. فضا برای ادامه کار مهیا نبود و تصمیم گرفتم بروم.

در الغرافه چهار بازی اول گل نزدم. مادرم که آمد دو بازی چهار گل زدم. بازی بعد همسر متسو دنبال مادرم می گشت و وقتی فهمید به ایران برگشته نگران شد که من گل نزنم!

در بازی الغرافه و پرسپولیس باعث افتخارم بود که با پیراهن آبی مقابل صد هزار تماشگر پرسپولیس بودم. برای کسی پیش نیامده بود.

به خاطر هواداران استقلال به تیم برگشتم. استقلال منحصر به فرد نیست که من بروم و قهرمان نشود. آن حرف ها را قبول ندارم.

چهل هزار نفر هم اگر مخالف بازگشت من بودند من برمی گشتم. قطعا کار درستی انجام دادم. به عاقبت کار فکر نکردم.

صحبت از مکتب حجازی کردم. گفتند مکتب استقلال. یکی به من بگوید مکتب استقلال چیست. مکتب حجازی شجاعتش بود. صداقتش بود. برای همین محبوب شد. همانطور که علی پروین محبوب شد. خیلی ها هزینه می کنند تا مشهور شوند اما مثل حجازی محبوب نمی شوند. مثل حجازی دیگر نمی آید. آنهایی که با عوامل خود و هزینه های خود آمدند زیاد ماندنی نیستند.

گزارش های مزدک میرزایی برایم خوش یمن بود.

بازیکنان رابطه خوبی با من داشتند. همه به من کمک می کردند تا گل بزنم.

قلعه نویی مربی استقلال و بزرگ تر تیم بود. وظیفه داشتم از او رخصت بگیرم و خداحافظی کنم. قبل از نیم فصل و در آخرین بازی خانگی خداحافظی کردم تا استقلال هم بتواند یک جایگزین بیاورد.

از هوادارانی که به خاطر خداحافظی من ناراحت شدند عذرخواهی می کنم اما مجبور بودم در آن شرایط بروم.

به تیم ملی برگشتم چون واقعا حیف بود که با کی روش کار نکنم.

در 3 سال 5 بار از من آزمایش دوپینگ گرفتند. ابتدا ناراحت می شدم اما دکتر هاشمیان توجیهم کرد. البته وقتی خوب باشی بیشتر پشت سرت حرف می زنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد