بازیکن غنایی مد نظر باشگاه پرسپولیس با ارسال نامهای به هواداران
پرسپولیس گفت: انتخاب نشدنم از سوی مربی من را ناراحت نکرد، اینکه گفتند
وضعیت جسمانیام مناسب نیست ناراحتم کرد.
به
نقل از سایت باشگاه پرسپولیس، استفان آپیا بازیکن مطرح تیم ملی غنا از
طریق پریچا اوگنانوویچ مدیر برنامهاش با ارسال ایمیلی به باشگاه پرسپولیس،
از هوادران، مهمان نوازی ایرانیان، مدیریت باشگاه و اعضای تیم پرسپولیس
تقدیر و تشکر کرده و ابراز امیدواری کرد روزی دوباره به ایران باز گردد.
متن نامه ارسالی استفان آپیا خطاب به هوادران پرسپولیس به شرح زیر است؛
دوستان قرمزم سلام
بسیار
خوشحالم که این فرصت برای من پیش آمد که حدود یک هفته در تهران باشم و
میهمان نوازی ایرانیها را تجربه کنم. من قبل از اینکه به تهران سفر کنم در
اینترنت درباره هواداران پرسپولیس مطالب زیادی خواندم. انگیزه و شور
هواداران پرسپولیس اصلیترین دلیلی بود که مرا به ایران کشاند و برایم جالب
بود که در برخورد با هواداران پرسپولیس متوجه شدم خون یک انسان میتواند
قرمز رنگ هم باشد.
آنهایی که به من میگفتند خونشان قرمز است به
گرمی از من استقبال کردند. با اینکه این امکان پیش نیامد که در ایران بمانم
محبت آنها و دوستانم در پرسپولیس مثل کاپیتان مهدی، جواد، مهرزاد و
دیگرانی که متاسفانه اسمشان را نتوانستم به خاطر بسپارم برای همیشه در یاد
من باقی خواهد ماند.
قصد دارم از این طریق از میهمان نوازی تمام
مردم و رسانههای ایرانی و همچنین آقای رویانیان مدیر باشگاه تشکر کنم.
البته از طریق مدیر برنامه ایرانیام شنیدم که پس از بازگشت من از ایران
عنوان شد که من به دلیل مشکلات جسمانی که داشتم با جواب منفی مربی روبه رو
شدم. این خبر واقعا قلب مرا شکست.
در فوتبال حرفهای شرکت کردن در
تست آمادگی یک باشگاه امری کاملا طبیعی است، همان طور که به توافق نرسیدن
یک باشگاه و بازیکن هم موضوعی است حرفهای و طبیعی. اینکه آقای مربی مرا
انتخاب نکرده موضوع ناراحت کنندهای برای من نیست بلکه مطرح شدن اخباری
درباره میزان قرارداد و آمادگی بدنی من که اصلا صحت نداشت مرا ناراحت کرد.
با
این وجود من از سفرم به ایران کاملا راضیام. قبل از سفرم به ایران برخی
دوستانم در اروپا با من تماس گرفتند و به من سفارش کردند به ایران نروم.
سفر به تهران برای من مشخص کرد که تمامی این نگرانیها بیمورد است و از
این به بعد این من هستم که به دوستانم سفارش میکنم که حتما به ایران سفر
کنند. در شبی که قصد داشتم تهران را ترک کنم به مدیر برنامههای ایرانیام
گفتم که یک حسی در درونم میگوید که روزی دوباره به ایران برمیگردم. پس به
امید دیدار.