البته که
فوتبال بدون تماشاگر هیچ جذابیتی برای بازیکنان و کادر فنی دوتیم، عوامل
اجرایی مسابقه و حتی تماشاگران تلویزیونی ندارد اما بازی بدون تماشاگر به
خاطر تخلفات انضباطی گه گاهی در فوتبال جهان هم رخ می دهد که بی شک مایه
تاسف است.
ما در
همه این سال ها به جای فرهنگ سازی و اینکه به تماشاگر آموزش دهیم که
استادیوم جایی است برای لذت بردن نه عذاب کشیدن تلاش کرده ایم بند های آئین
نامه را اجرایی کنیم که نتیجه آن شد فحاشی سکوها به داور و تیم حریف تمامی
ندارد! با این حال اخیرا هم به این نتیجه رسیده ایم که تحمل چنین فضایی در
استادیوم بهتر از برگزاری بازی در استادیوم خالی است. این را همه می
گویند. از مربی گرفته تا خبرنگار...
قطعا به باور معترضین به آراء صادره از سوی کمیته انضباطی که به تازگی به
شکل مصلحتی اجرای رای می کند، فحش دادن تماشاگر در استادیوم به داور و
بازیکن حریف امری است عادی و حتما فوتبالیستی که سالی یک میلیارد تومان یا
نیم میلیارد تومان یا کمی بیشتر و کمتر پول می گیرد باید چنین فضایی را
تحمل کند! گویی حرمت شکنی چندان مهم نیست چون این ناهنجاری در یک فضای
محدود رخ می دهد و بعد از پایان مسابقه هم بی هیچ تبعیتی پایان می یابد...
اما سوال اینجاست اگر ما خود را به جای بازیکنی که فحش می خورد یا داور که
با یک اشتباه آوار سر او خراب می شود، بگذاریم باز هم چنین قضاوتی خواهیم
کرد؟
اصلا چرا نباید تماشاگر نیرو و توان خود را در استادیوم صرف تشویق تیم خود کند و تخلیه هیجان در مسیر درست باشد؟
این نشان می دهد اصلاح خطا همیشه با تنبیه جواب نخواهد داد و گاها باید
برای رفع خطا تحمل بخرج داد، مهربانی کرد، فرهنگ سازی کرد و به تماشاگر
فهماند فوتبال با هیجانات مثبت زیباست.
باشگاه های ما القاب فرهنگی ورزشی را به یدک می کشند اما کمتر باشگاهی است
فرهنگ سازی کرده باشد و اگر هم فرهنگ سازی انجام شده نمادین بوده . امروز
کمتر باشگاهی است ریالی برای فرهنگ سازی هزینه کند و متاسفانه باشگاه ها در
مسیر نتیجه گیری اخلاق را هم زیرپا گذاشته اند که این نقطه مخالف فرهنگ
سازی است.
با نگاهی به ادبیات گفتمان فوتبالی ها به این نتیجه می رسید تماشاگران تقصیری ندارند و باز جای شکرش باقی است که فقط فحش می دهند.
این قصه ادامه خواهد داشت چون ما برای اصلاح رفتار تماشاگران و هم چنین رفع این مشکل فقط حرف می زنیم. دریغ از یک دقیقه عمل.